[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 95 مهر 9 , ساعت 11:44 عصر

عاشقانه های زیبا

برای من که کبوتری عاشق و سرگردانم؛ بیا و بام شو…” بیا ای عشق اصلا بیا و دام شو…”

متن های عاشقانه

وصییت من به او این بود که از تمام خانه دنیا دلی دارم که تنها تو درون آن هستی پس دیگر هیچ ندارم به تو بدهم جز سخنی که درون دلم برای همواره میماند و آن گفتار این می باشد : خیلی عاشقت هستم نامه و متن های عاشقانه خودم مقصر بودم کــه دل باخته تو گشتم و الا هـیـــچ آدم عاقلی عشق بــــه زیبایی همچون تو نمی بندد…



لیست کل یادداشت های این وبلاگ